قیمت وسایل برقی خانگی

قیمت لوازم خانگی ال جی،قیمت لوازم خانگی سامسونگ،لوازم خانگی بانه،قیمت لوازم خانگی بوش

قیمت وسایل برقی خانگی

قیمت لوازم خانگی ال جی،قیمت لوازم خانگی سامسونگ،لوازم خانگی بانه،قیمت لوازم خانگی بوش

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

6f/2 (34554)

قانون جاذبه و دافعه علی

قانون ( جذب و دفع ) یک قانون عمومی است که بر سرتا سر نظام آفرینش حکومت می کند ، از نظر جوامع علمی امروز بشر مسلم است که هیچ ذره ای از ذرات جهان هستی از دائره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند .

بشر دورانهای باستان به جاذبه عمومی جهان پی نبرده بود ولیکن به وجود جاذبه در برخی اجسام پی برده بود و بعضی از اشیاء را سمبل آن میدانست ، چون مغناطیس و کهربا .

از اینها که بگذریم نیروی جاذبه را در مورد سایر جمادات نمی گفتند و فقط درباره زمین که چرا در وسط افلاک وقوف کرده است سخنی داشتند .

در نباتات و حیوانات نیز همه قائل به قوه جاذبه و دافعه بوده اند ، به این معنی که آنها را دارای سه قوه اصلی : غاذیه ، نامیه ، مولده میدانستند و برای قوه غاذیه چند قوه فرعی قائل بودند : جاذبه ، دافعه ، هاضمه و ماسکه . و می گفتند در معده نیروی جذبی است که غذا را به سوی خود می کشد و احیاناً همان جا که غذا را مناسب نیابند دفع می کند .

جاذبه و دافعه در جهان انسان

در اینجا غرض از جذب و دفع ، جذب و دفعهای جنسی نیست بلکه مراد آن جذب و دفعهایی است که در میان افراد انسان در صحنه حیات اجتماعی وجود دارد .

این جذب و دفعها بر اساس سنخیت و مشابهت و یا ضدیت و منافرت پی ریزی شده است و در حقیقت علت اساسی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد . گاهی دو نفر انسان یکدیگر را جذب می کنند و دلشان می خواهد با یکدیگر دوست و رفیق باشند ، این رمزی دارد و رمزش جز سنخیت نیست .

به عقیده بعضی ریشه اصلی این جذب و دفعها نیاز و رفع نیاز است . انسان موجودی نیازمند است و ذاتاً محتاج آفریده شده ، با فعالیتهای پیگیر خویش می کوشد تا خلآ های خود را پر کند و حوائجش را بر آورد و این نیز امکان پذیر نیست ، به جز اینکه به دسته ای بپیوندد و از جمعیتی رشته پیوند را بگسلد .

در حقیقت جذب و دفع دو رکن اساسی زندگی بشرند و بهمان مقداری که از آنها کاسته شود در نظام زندگی اش خلل جایگزین می گردد.

اختلاف انسانها در جذب و دفع

افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان ، یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند :

افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه ، نه کسی آنها را دوست و نه کسی دشمن دارد . این یک موجود ساقط و بی اثر است . او نه موج موافق ایجاد می کند و نه موج مخالف . اینها یکدسته هستند : موجودات بی ارزش و انسانهایی پوچ و تهی ، زیرا انسان نیاز دارد که دوست بدارد و او را دوست بدارند و هم میتوانیم بگوییم نیاز دارد که دشمن بدارد و او را دشمن بدارند.

مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند ، با همه میجوشند و گرم می گیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود میکنند ، در زندگی همه کس آنها را دوست دارد و کسی منکر آنان نیست .
و اما محبتی که قران دستور می دهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم ، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوی ما کشیده شود ، محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضاء کنیم ، این محبت نیست بلکه نفاق و دو روئی است .
بعلاوه محبت منطقی و عاقلانه آنست که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یکدسته بالخصوص . بسا خیر رساندنها و محبت کردنها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با اجتماع است .

مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند . دشمن سازند اما دوست ساز نیستند . اینها نیز افراد ناقصی هستند و این دلیل بر این است که فاقد خصائل مثبت انسانی میباشند زیرا اگر از خصائل انسانی بهره مند بودند گروهی ولو عده قلیلی طرفدار و علاقمند داشتند ، زیرا در میان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشان کم باشد . و قهراً کسیکه همه دشمن او هستند خرابی از ناحیه خود اوست و الا چگونه ممکن است در روح انسان خوبیها وجود داشته باشد و هیچ دوستی نداشته باشد . اینگونه اشخاص در وجودشان جهات مثبت وجود ندارد حتی در جهات شقاوت ، وجود اینها سر تا سر تلخ است و برای همه هم تلخ است .
علی ( ع ) می فرماید :
( ناتوانترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند ) .

مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه . انسانهای با مسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند ، گروههایی را به سوی خود می کشند ، در دلهایی بعنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروههایی را هم از خود دفع می کنند و می رانند . هم دوست سازند و هم دشمن ساز ، هم موافق پرور و هم مخالف پرور .
اینها نیز چند گونه اند ، زیرا گاهی جاذبه و دافعه شان هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی متفاوت . افراد با شخصیت آنهایی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد و این بستگی دارد به اینکه پایگاههای مثبت و پایگاههای منفی در روح آنها چه اندازه نیرومند باشد .
صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای اینکه شخصیت شخص قابل ستایش باشد کافی نیست بلکه دلیل اصل شخصیت است . و شخصیت هیچکس دلیل خوبی او نیست .

بنابر این هر شخصیتی هم سنخ خود را جذب می کند و غیر هم سنخ را از خود دور می کند . شخصیت عدالت و شرف عناصر خیر خواه و عدالت جو را بسوی خویش جذب میکند و هوا پرستها و پول پرستها و منافقها را از خویش طرد میکند . شخصیت جنایت جانیان را بدور خویش جمع می کند و نیکان را از خود دفع میکند .

و همچنانکه اشاره کردیم تفاوت دیگر در مقدار نیروی جذب است . در انسانها قدرت جاذبه و فشار وارد از ناحیه شخص صاحب جاذبه متفاوت است .

علی شخصیت دو نیروئی

علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است . شاید در تمام قرون و اعصار ، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نکنیم ، دوستانی دارد عجیب ، تاریخی ، فداکار ، با گذشت ، از عشق او همچون شعله هائی از خرمنی آتش ، سوزان و پر فروغ اند ، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش کرده اند . مردمی با گذشت و مهربان ، عادل و خدمتگزار خلق ، گرد محور وجودش چرخیدند که هر کدام تاریخچه ای آموزنده دارند .

سایر شخصیتهای جهان با مرگشان همه چیزها میمیرد و با جسمشان در زیر خاکها پنهان می گردد اما مردان حقیقت خود می میرند ولی مکتب و عشقها که بر می انگیزند با گذشت قرون تا بنده تر می گردد .

این جذبه ها اختصاصی به عصری ندارد ، در تمام اعصار جلوه هائی از آن جذبه های نیرومند می بینیم که سخت کارگر افتاده است .

تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را می شناسد که بی اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کرده اند . این جاذبه را در کجا میتوان یافت ، گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد .

علی به همین شدت دشمنان سر سخت دارد ، دشمنانی که از نام او بخود می پیچیدند . علی از صورت یک فرد بیرون است و بصورت یک مکتب موجود است . و به همین جهت گروهی را بسوی خود می کشد و گروهی را از خود طرد مینماید . آری علی شخصیت دو نیروئی است .

جاذبه های نیرومند

دعوتهائی که در میان بشر پدید آمده ، همه یکسان نبوده و شعاع آنها یکنواخت نیست . بعضی از دعوتها و سیستمهای فکری یک بعدی است و در یک سو پیش رفته است ، در زمان پیدایشش قشر وسیعی را فرا گرفته ، میلیونها جمعیت پیرو پیدا کرده است اما بعد از زمان خویش دیگر بساط هستیش بر چیده شده و به دست فراموشی سپرده شده است .

و بعضی دو بعدی است ، شعاعشان در دو سو پیش رفته است . همچنانکه قشر وسیعی را فرا گرفته ، در زمانها نیز پیشروی کرده ، و بعضی دیگر در ابعاد گوناگون پیشروی کرده اند . هم سطح وسیعی از جمعیتهای بشر را فرا گرفته و تحت نفوذ خویش قرار داده اند و در هر قاره ای اثر نفوذ آنها را می بینیم و هم بعد زمان را فرا گرفته و تا اعماق روح بشر ریشه دوانده . اینگونه دعوتهای سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است .

کدام مکتب فکری و فلسفی را می توان پیدا کرد که مانند ادیان بزرگ جهان ، بر صدها میلیون نفر ، در مدت سی قرن و بیست قرن و حداقل چهارده قرن حکومت کند و به سر ضمائر افراد چنگ بیندازد ؟

جاذبه ها نیز اینچنین اند ، گاهی یک بعدی و گاهی دو بفدی و گاهی سه بعدی هستند .

جاذبه علی از قسم آخر است . هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خود ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست . آنچنانکه بعد از قرنها که به یادش می افتند و سجایای اخلاقیش را می شنوند اشک شوق می ریزند و به یاد مصائبش می گریند تا جائیکه دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است .

از اینجا می توان دریافت که پیوند انسان با دین از سبک پیوندهای مادی نیست بلکه پیوند دیگری است که هیچ چیز دیگر چنین پیوندی با روح بشر ندارد .

علی اگر رنگ خدا نمی داشت و مردی الهی نمی بود فراموش شده بود . علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زنده تر شد . و در حقیقت علی همچون قوانین فطرت است که جاودانه می مانند .

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند اما علی و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند .

تشیع ، مکتب محبت و عشق

از بزرگترین امتیازات شیعه برسایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است . از اینرو تشیع ، مذهب عشق و شیفته گی است و تولای آن حضرت ( علی (ع ) ) مکتب عشق و محبت است . عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد .

علی همان کسی است که در عین اینکه بر افرادی حد الهی جاری میساخت و آنها را تازیانه می زد و احیاناً طبق مقررات شرعی دست یکی از آنها را می برید ، باز هم از او رو نمی تافتند و از محبتشان چیزی کاسته نمی شد .

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها ، آنکه فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی رنجد ولو اینکه شمشیرش بر وی فرود آید و آنکه فطرتی آلوده دارد به او علاقه مند نگردد .

این عشقها و علاقه ها که ما اینچنین در تاریخ علی و یاران می می خوانیم ما را به مسئله محبت و عشق و آثار آن میکشاند .

اکسیر محبت

شعرای فارسی زبان عشق را اکسیر نامیده اند . و گفتند آن اکسیر واقعی که نیروی تبدیل دارد عشق و محبت است زیرا عشق است که می تواند قلب ماهیت کند . عشق مطلقاً اکسیر است و خاصیت کیمیا دارد . عشق اس که دل را دل می کند و اگر عشق نباشد دل نیست ، آب و گل است .

از جمله آثار عشق نیرو و قدرت است ، محبت نیرو آفرین است ، جبان را شجاع می کند . عشق و محبت سنگین و تنبل را چالاک و زرنگ می کند و حتی از کودن ، تیز هوش می سازد . عشق است که از بخیل بخشنده و از کم طاقت و نا شکیبا متحمل و شکیبا می سازد .

تولید رقت و رفع غلظت و خشونت از روح ، و به عبارت دیگر تلطیف عواطف ، و همچنین توحد و تاحد و تمرکز و از بین بردن تشتت و تفرق نیروها و در نتیجه قدرت حاصل از تجمع همه از آثار عشق و محبت است .

عشق نفس را تکمیل و استعدادات حیرت انگیز باطنی را ظاهر می سازد . از نظر قوای ادراکی الهام بخش و از نظر قوای احساسی ، اراده و همت را تقویت می کند . روح را از مزیجها و خلطها پاک می سازد و به عبارت دیگر عشق تصفیه گر است .

اثر عشق از لحاظ روحی در جهت عمران و آبادی روح است و از لحاظ بدن در جهت گداختن و خرابی ، اثر عشق در بدن درست عکس روح است .

حصار شکنی

عشق و محبت ، قطع نظر از اینکه از چه نوعی باشند ، حیوانی جنسی باشد یا حیوانی نسلی و یا انسانی ، و قطع نظر از اینکه محبوب دارای چه صفات و مزایایی باشد ، انسان را از خودی و خود پرستی بیرون می برد . خود پرستی محدودیت و حصار است ، عشق به غیر مطلقاً این حصار را می شکند . تا انسان از خود بیرون نرفته است ضعیف است و ترسو و بخیل و حسود و بد خواه و کم صبر و متکبر . همیشه سرد است و خاموش ، اما همینکه از خود پا بیرون نهاد و حصار خودی را شکست این خصائل و صفات زشت نیز نابود می گردد .

خود پرستی به مفهومی که باید از بین برود یک امر وجودی نیست ، یعنی نه اینست که انسان باید علاقه وجودی نسبت به خود را از بین ببرد تا از خود پرستی برهد .

به عبارت دیگر اصلاح انسان در کاستی دادن به او نیست ، در تکمیل و اضافه کردن به اوست . وظیفه ای که خلقت بر عهده انسان قرار داده است در جهت مسیر خلقت است ، یعنی در تکامل و افزایش است نه در کاستی و کاهش .

مبارزه با خود پرستی مبارزه با ( محدودیت خود ) است . بنابر این خود پرستی جز محدودیت افکار و تمایلات چیزی نیست .

عشق ، علاقه و تمایل انسان را به خارج از وجودش متوجه می کند وجودش را توسعه داده و کانون هستیش را عوض می کند و به همین جهت عشق و محتب یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است ، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد .

سازنده یا خراب کننده

علاقه به شخص یا شیئ وقتی که به اوج شدت برسد ، بطوری که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد عشق نامیده می شود . عشق ، اوج علاقه و احساسات است . ولی نباید پنداشت که آنچه به این نام خوانده می شود یک نوع است . دو نوع کاملاً متفاوت است ، آنچه از آ‌ثار نیک گفته شد مربوط به یک نوع است و اما نوع دیگر آن کاملاً آثار مخرب و مخالف دارد .

احساسات انسان انواع و مراتب دارد ، برخی از آنها از قوه شهوت و مخصوصاً شهوت جنسی است و از مبادء جنسی سرچشمه می گیرد و به همانجا خاتمه می یابد ، افزایش و کاهشش بستگی زیادی دارد به فعالیتهای فیزیولوژی دستگاه تناسلی و قهراً به سنین جوانی .

اینگونه عشقها به سرعت می آید و به سرعت میرود . قابل اعتماد و توصیه نیست ، خطرناک است ، فضیلت کش است . تنها با کمک عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود میبرد.

انسان نوعی دیگر احساسات دارد که از لحاظ حقیقت و ماهیت با شهوت مغایر است ، بهتر است نام آنرا عاطفه و یا به تعبیر قرآن (( مودت )) و (( رحمت )) بگذاریم .

انسان آنگاه که تحت تاثیر شهوات خویش است ، از خود بیرون نرفته است ،‌ شخص یا شیء مورد علاقه را برای خودش می خواند و به شدت می خواهد . بدیهی است که چنین حالتی نمیتواند مکمل و مربی روح انسان باشد و روح او را تهذیب نماید .

اما انسان گاهی تحت تاثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار میگیرد ،‌ محبوب و معشوق درنظرش احترام و عظمت پیدا می کند ، سعادت اورا می خواهد . اینگونه عواطف صفا و صمیمیت و لطف و رقت و از خود گذشتگی بوجود می آورد . بر خلاف نوع اول که از آن خشونت و سبعیت و جنابت بر می خیزد .

این نوع از احساسات است که اگر به اوج و کمال برسد همه آثار نیکی که قبلا شرح دادیم بر آن مترتب است . و این نوع از عشق است که پایدار است و با و صال تیزتر و تندتر می شود بر خلاف نوع اول که نا پایدار است و وصال مدفن آن به شمار می آید .

نکته دیگری که باید تذکر داده شود و مورد توجه قرار گیرد اینست که گفتیم حتی عشقهای شهوانی ممکن است سودمند واقع گردد ، و آن هنگامی است که با تقوا و عفاف توام گردد . یعنی در زمینه فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر ، سوز و گدازها و فشار و سختیهائی که بر روح وارد می شود آثار نیک و سودمندی به بار می آورد . عرفا در همین زمینه است که می گویند عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی یعنی عشق به ذات احدیت می گردد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق با همه فوائدی که در شرائط خاص احیانا به وجود می آورد قابل توصیه نیست .

چنانکه می دانیم در تعلیمات اسلامی به آثار و فوائد مصائب و بلایا زیاد اشاره شده و نشانه ای از لطف خدا معرفی شده است ، اما به هیچوجه بکسی اجازه داده نشده است که به این بهانه مصیبتی برای خود و یا برای دیگران به وجود آورد .

بعلاوه ، تفاوتی میان عشق و مصیبت هست ، و آن اینکه عشق بیش از هر عامل دیگری (( ضد عقل )) است ، هر جا پاگذاشت عقل را از مسند حکومتش معزول می کند. اینست که عقل و عشق در ادبیات عرفانی بعنوان دو رقیب معرفی می گردند .

محبت و ارادت به اولیاء

گفتیم که عشق و محبت تنها منحصر به عشق حیوانی جنسی و حیوانی نسلی نیست بلکه نوع دیگری از عشق و جاذبه هست که در جوی بالاتر قرار دارد واساسا از محدوده ماده و مادیات بیرون است و در حقیقت فصل ممیز جهان انسان وجهان حیوان است و آن عشق معنوی وانسانی است ، واین عشق است که در آیات بسیاری از قرآن ، با واژه (( محبت )) و احیانا واژه (( ود)) یا (( مودت )) از آن یاد شده است . این آیات در چند قسمت قرار گرفته اند .

1 ـ آیاتی که در وصف مومنان است و از دوستی و محبت عمیق آنان نسبت به حضرت حق ،‌ یا نسبت به مومنان سخن گفته است .

2 ـ آیاتی که از دوستی حضرت حق نسبت به مومنان سخن می گوید .

3ـ آیاتی که متضمن دوستی های دوطرفی و محبتهای متبادل است :‌ دوستی حضرت حق نسبت بمؤمنین و دوستی مؤمنان نسبت به حضرت حق و دوستی مؤمنین یکدیگر و آنچنانکه از روایات بر می آید، روح و جوهر دین غیر از محبت چیزی نیست .

اساسا علاقه و محبت است که اطاعت آور است ،عاشق را آن یارا نباشد که از خواست معشوق سر پیچد . اطاعت و پرستش حضرت حق به نسبت محبت و عشق است که انسان به حضرت حق دارد .

نیروی محبت دراجتماع

نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است ، بهترین اجتماع هاآن است که با نیروی محبت اداره شود .

علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت ، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمی تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می کشد.

امیر المؤمنین نیز در فرمان خویش به مالک اشتر آنگاه که او را به زمامداری مصر منصوب می کند درباره رفتار با مردم چنین توصیه می کند : (( احساس مهر و محبت بمردم را و ملاطفت با آنها را در دلت بیدار کن …. از عفو و گذشت به آنان بهره ای بده همچنانکه دوست داری خداوند از عفو و گذشتش تو را بهره مند گرداند .

قلب زمامدار ، بایستی کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت ، قدرت و زور کافی نیست ، با قدرت و زور می توان مردم را گوسفند وار راند ولی نمی توان نیروهای نهفته آنها را بیدار کرد و به کار انداخت . نه تنها قدرت و زور کافی نیست ، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست .

بهترین وسیله تهذیب نفس

مهمترین بحث ما ـ که در حقیقت بحث اصلی ما است ـ این است که آیا عشق و علاقه به اولیاء و دوستی نیکان ، خود هدف است یا وسیله ایست برای تهذیب نفس و اصلاح اخلاق و کسب فضائل و سجایای انسانی .

در عشقهای حیوانی ، پس از اشباع غرائز دیگر آن آتشها فروغ ندارد ، و به سردی می گراید و خاموش می گردد .

اما عشق انسانی همچنانکه گفتیم حیات است و زندگی ، اطاعت آور است و پیرو ساز .و این عشق است که عاشق را مشاکل با معشوق قرار می دهد و وی می کوشد تا جلوه ای از معشوق باشد و اینجاست که انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد . لهذا اسلام در موضوع دوست یابی و اتخاذ صدیق بسیار اهتمام ورزیده و دراین زمینه آیات و روایاتی بسیار وارد شده است ، زیرا دوستی همرنگ ساز است و زیبا ساز و غفلت آور . آنجا که پرتو افکند عیب را هنر می بیند و خار را گل و یاسمن .

بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است ، که محبت بورزد و محبت پاکان او را با آنها همرنگ و هم شکل قرار دهد .

برای اصلاح اخلاق و تهذیب نفس طرق مختلفی پیشنهاد شده است ، آدمی اول باید به فواید تزکیه و مضرات آشفتگی اخلاق ، ایمان کامل پیدا کند و سپس با ابزار دستی عقل یک یک صفات مذموم را پیدا کند .

فیلسوفان ، اصلاح اخلاق را از فکر و حساب می خواهند ، مثلاً می گویند : عفت و قناعت باعث عزت و شخصیت انسان است در نظر مردم ، و طمع و آز موجب ذلت و پستی است و یا می گویند حسد و بد خواهی بیماری روحی است ، از نظر اجتماعی عواقب سوئی را دنبال خواهد داشت .

شک نیست که این راه ، راه صحیحی است و این وسیله ، وسیله خوبی است . اما سخن در میزان ارزش این وسیله است با مقایسه با یک وسیله دیگر .

اهل عرفان و سیرو سلوک به جای پویش راه عقل و استدلال راه محبت و ارادت را پیشنهاد می کنند . در مقام مقایسه ، این دو وسیله مانند وسائل دستی قدیم و وسائل ماشینی می باشند ،‌تاثیر نیروی محبت و ارادت در زایل کردن رذائل اخلاقی از دل از قبیل تاثیر مواد شیمیائی برروی فلزات است .

اما تاثیر نیروی عقل در اصلاح مفاسد اخلاقی مانند کار کسی است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند . بعقیده اهل عرفان ،‌ محبت و ارادت پاکان و همچون دستگاه خود کاری ، خود به خود رذائل را جمع می کند و بیرون می ریزد .

آری آنانکه این راه را رفته اند ، اصلاح اخلاق را از نیروی محبت می خواهند و بقدرت عشق و ارادت تکیه می کنند . تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی موثر نبوده است .

این است که هر انسانی باید برای اصلاح خویش دنبال اهل حقیقتی بگردد و به او عشق بورزد تا راستی بتواند خویش را اصلاح کند .

در نتیجه عشق پاکان وسیله ای است برای اصلاح و تهذیب نفس نه اینکه خود هدف باشد .

نمونه هایی از تاریخ اسلام

در تاریخ اسلام از علاقه شدید و شیدایی مسلمین نسبت به شخص رسول اکرم نمونه هایی برجسته و بی سابقه می بینیم . اساساً یک فرق بین مکتب انبیاء و مکتب فلاسفه همین است که شاگردان فلاسفه فقط متعلم اند و فلاسفه نفوذی بالاتر از نفوذ یک معلم ندارند ، اما انبیاء نفوذشان از قبیل نفوذ یک محبوب است ، محبوبی که تا اعماق روح محبت راه یافته و پنجه افکنده است و تمام رشته های حیاتی او را در دست گرفته است .

از جمله افراد دل باخته به رسول اکرم ، ابوذر غفاری است . پیغمبر برای حرکت به تبوک ( در صد فرسخی شمال مدینه ، مجاور مرزهای سوریه ) فرمان داد . عده ای تعلل ورزیدند ، منافقین کار شکنی می کردند ، بالاخره لشگری نیرومند حرکت کرد . از تجهیزات نظامی بی بهره اند و از نظر آذوقه نیز در تنگی و قحطی قرار گرفته اند که گاهی چند نفر با خرمایی می گذرانند ، اما همه با نشاط و سر زنده اند . عشق ، نیرومندشان ساخته و جذبه رسول اکرم قدرتشان بخشیده است . ابوذر نیز در این لشگر به سوی تبوک حرکت کرده است .

راستی در کدام مکتبی از مکتبهای جهان ، اینچنین شیفتگیها و بی قراری ها و از خود گذشتگیها می بینیم ؟!

نمونه دیگر :

از این دلباختگان بی قرار ، بلال حبشی است ، قریش در مکه در زیر شکنجه های طاقت فرسا قرارش می دادند و در زیر آفتاب سوزان بر روی سنگهای گداخته می آزردندش و از او می خواستند که نام بتها را ببرد و ایمانش را به بتها اعلام دارد و از محمّد تبری و بی زاری جوید .

مورخین اسلامی یک حادثه معروف تاریخی را در صدر اسلام ( غزو‍‌ة الرجیع ) و روز آن حادثه را ( یوم الرجیع ) می نامند . داستانی شنیدنی و دلکش دارد .

حب علی در قرآن و سنت

اکنون باید ببینیم اسلام و قرآن محبوبی را برای ما انتخاب کرده اند یا نه ؟

قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل میکند ، میگوید همگان گفتند : ( ما از مردم مزدی نمی خواهیم تنها اجر ما بر خداست ) .

اینجا جای سؤال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجری را مطالبه نکردند و نبی اکرم برای رسالتش مطالبه مزد کرد ، دوستی خویشاوندان نزدیکش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست .

محبت و شیفتگی آنان جز اطاعت از حق و پیروی از فضائل نتیجه ای نبخشد و دوستی آنان است که همچون اکسیر ، قلب ماهیت می کند و کامل ساز است . مراد از ( قربی ) هر که باشد مسلماً از برجسته ترین مصادیق آن ، علی است .

از پیغمبر نیز راجع به محبت و دوستی علی روایات بسیاری رسیده است و نیز اهل سنت روایاتی از پیغمبر اکرم نقل کرده اند که در آن روایات نگاه به چهره علی و سخن فضائل علی عبادت شمرده شده است :‌

ابن حجر از عایشه روایت می کند که پیغمبر گفت :‌ ( بهترین برادران من علی است . و بهترین عموهای من حمزه است و یاد علی و سخن از او عبادت علی محبو بترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر و قهراً بهترین محبوبهاست.

رمز جاذبه علی

سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست ؟

رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است ، یعنی نیمتوان آنرا فورموله کرد ولی البته رمزی دارد. چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره کننده است و او را بسوی خود می کشد ، جاذبه و محبت در درجات بالا عشق نامیده می شود ،‌ علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست ، چرا ؟ و در چه جهت ؟

چرا دلها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی کنند مسلماً ملاک دوستی او جسم او نیست زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی که در همه ملتها وجود دارد نیست .

درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضائل انسانی را که داشت می داشت ، آن حکمت و آن علم ، آن فداکاریها و از خود گذشتگیها ، آن تواضع و فروتنی ، آن ادب ، آن مهربانی و عطوفت ، آن ضعیف پروری ، آن عدالت ، آن آزادگی و آزادیخواهی ، آن احترام بانسان ، آن ایثار ، آن شجاعت ، آن مروت و مردانگی نسبت بدشمن ، آن سخا وجود وکرم و … اگر علی همه اینها را که داشت می داشت اما رنگ الهی نمی داشت ، مسلماً این قدر که امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود .


برای مشاهده مطالب دیگر کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۴۲
hghgh ghghgh

gl/l (1124)

ملاحظات تاریخی

عربستان احتمالا محل اولیه سامی ها بوده است, که از چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح به بین النهرین و فلسطین مهاجرت نمودند و بعدا به آشوری ها, بابلی ها, کنعانی ها و آموری ها معروف شدند.

دوران باستان – در هزار سال اول قبل از میلاد – حکومت منائیان در منطقة اثیر و در جنوب حجاز در طول ساحل دریای سرخ برقرار شده بود. در قرن اول قبل از میلاد, منائیان از مرکز تجارت خود در ددان (الاولی) دست کشیدند. منائیان یک مرکز تجاری در قسمت شمال مدائن تأسیس نمودند. در قسمت شرقی کشور دیلمون قرار داشت که ظاهرا یک مرکز سیاسی – فرهنگی واقع در کرانة خلیج فارس بود. گاهی این محل را همان جزیره بحرین دانسته اند اگرچه بخشهایی از قطعة اصلی نیز جزء آن بوده است و با قسمتهای داخلی سرزمین که اکنون عربستان سعودی نامیده می شود روابط تجاری داشته است.اسکندر مقدونی قبل از مرگ نابهنگام خود در سال 323 قبل از میلاد قصد داشت عربستان را تصرف نماید. و بعد از مدتی حاکمان بطالسة مصر تا حدودی بر ینبوع سلطه یافتند. ولی نبتائیان مانع از سلطة آنها شدند. سپس کشور در معرض مبارزات سلطه طلبانة حبشی ها و فارسها قرار گرفت.در قرن پنجم بعد از میلاد, مکه از نظر اهمیت جایگزین شهر پترای در دورة نبتائیان شده بود.

اعراب قبل از اسلام یک زندگی بدوی داشتند و قبائل عرب که برای امرار معاش به چوپانی وابسته بودند در جستجوی آب و چراگاه از جائی به جائی کوچ می کردند. کمبود آب و چراگاه موجب بروز رقابت و در نهایت جنگ و درگیری بین قبائل می گردید. زندگی اعراب قبل از اسلام را خشونت های اجتماعی, اخلاقی و مذهبی فرا گرفته بود و آنان برای امور و مسائل جزئی نیز دست به کشتار می زدند. برحسب فرمایش قرآن مجید این سرزمین از زمان بنا شدن خانه خدا بوسیله حضرت ابراهیم مورد توجه خداپرستان بوده است. در دوران بت پرستی نیز بتهای بزرگ در آن نگهداری می شده. این سرزمین با ظهور خاتم الانبیاء حضرت محمد (ص) مرکز پایه گذاری تمدنی بسیار عظیم و جاودان شد.در زمان حیات حضرت محمد (ص) اولین نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته برقرار شد و در زمان خلفای راشدین حکومتی همراه با قوانین و مقررات بوجود آمده بود, که رونق آن در سراسر جهان شهرت یافت, نفوذ این حکومت  بواسطه برخورداری از عدالت, صلح و مساوات به شرق و غرب نیز رسید اما بعدها در طی قرون مسلمانان مورد هجوم فکری قرار گرفتند.هدف مهاجمان این بود که ابتدا تعالیم اسلامی را تحریف نمایند و سپس آن تعالیم را از قلوب و اذهان مسلمانان دور سازند. و این سرزمین به دلیل ویژگیهای خاصی مانند وجود محیط وحی, خانه خدا, روضه مطهر حضرت رسول (ص), قبله گاه مسلمین, شعب ابوطالب, کوه صفا و مروه, حجر اسماعیل و مدفن بیش از هفتاد پیامبر (ص), قبرستان بقیع, عرفات و منی نزد مسلمین ارزش والائی دارد و همه ساله میلیونها مسلمان برای انجام حج و عمره به این سرزمین مسافرت می نمایند.خاک کشورفعلی عربستان درزمانهای پیش از ظهور اسلام (دوره جاهلیت) همواره میان دولتهای محلی و قییله ای منقسم بود وهیچگونه قدرت واحدی حاکمیت نداشت.عربستان احتمالا مهدنژاد سامی است. وجود این نژاد درعربستان به هزاره سوم پیش از میلاد باز میگردد.در اوائل قرن هفتم میلادی، دین اسلام بوسیله حضرت محمد(ص) در مکه اعلام گردید. این دین در طی حیات پیامبر تقریبا درتمام عربستان رواج یافت.پس از وفات پیامبردوره خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان وعلی ابن ابیطالب) آغاز شد.در زمان ابوبکر برخی از قبایل عرب دعوی استقلال نموده و برخی کسان دعوی پیغمبری نمودند، اما ابوبکر آنان را سرکوب نموده و سراسر جزیره العرب را برای اولین و آخرین بار تحت لوای اسلام وحدت داد.پیشرفت مسلمانان در مصر در زمان عمر به سبب برقراری روابط اقتصادی وفرهنگی محکمی میان آن کشور وعربستان گردید. حین خلافت عثمان، مکه و مدینه از تجمل و ثروت فراوانی برخوردارگردیدند.در زمان خلافت علی (ع) فتنه خوارج آغاز شد. اگرچه حضرت آنرا در نهروان به سختی شکست داد (38 ه. ق) ولی این گروه از میان نرفته و عربستان مدتها صحنه مساعدی برای تبلیغات آنان گردید.در زمان حکومت امویان، قسمت اعظم عربستان جزء قلمرو آنان بود. حکومت امویان تا سال 132 هجری قمری (650 م) بطور انجامید و از آن پس عباسیان بر آن مسلط شدند. قدرت عباسیان بر عربستان بیش از1قرن نپائید. علویان مهمترین مخالفان حکومت عباسیان بودند که پیوسته برای دستگاه حکومتی مشکل ساز می نمودند.در اواخر قرن2هجری قمری(اوائل قرن نهم میلادی) علویان در عربستان قیام نموده اما کاری از پیش نبردند. از اواسط قرن دوم هجری پس از مرگ متوکل خلیفه عباسی،‌قدرت عباسیان درعربستان روبه زوال نهاده وعربستان بدنبال آن ازحکومتهای محلی ضعیف و کوتاه برخوردار گردید.عربستان در طی چند قرن وضع مغشوش و درهم ریخته ای داشت.در اوائل قرن دهم هجری قمری (16 – م) ، پرتغالیها قصد حمله به مکه را نمودند که عملی نگردید.در همان اثنا،خلفای عثمانی برای دفع خطرمسیحیان متوجه عربستان شده و بتدریج سواحل غربی و سایر نقاط کشور تحت حکومت عثمانیان درآمد.در قرن هفدهم میلادی قبایل عرب در عربستان شرقی قدرت یافته و قدرت عثمانی روبه زوال نهاد.در اواسط همان قرن حاکمیت ترکان بر ناحیه احساء نیز برافتاد.در قرن هجدهم میلادی باتوسعه نهضتی که شخص بنام ابن عبدالوهاب (بنیانگذار مذهب وهابی) الهام بخش آن بود، عصر جدیدی در تاریخ عربستان آغاز گردید. وی با حاکم شهر درعیه بنام محمدابن سعود متحد شد.پس از ابن سعود، فرزندش عبدالعزیز جانشین وی در اتحاد با ابن الوهاب شد.در اوائل قرن سیزدهم هجری (18 – م) آئین وهابی در تمام قسمتهای ناحیه نجد رایج بود. وهابیان به تدریج مکه را تصرف کرده و کمی بعد قدرتشان از سمت شرق تا کرانه های خلیج فارس پیش رفت. از جانب جنوب،‌وهابیها به یمن و حضرموت رسیده و از جانب شمال سوریه و عراق درمعرض تهدید آنان واقع گردیدند. دولت عثمانی که از مقابله با وهابیون عاجز بود به مصر متوسل گردید و مصریان در عربستان قوا پیاده نموده و پیشروی نمودند. بریتانیائها نیز در برخی نقاط مداخله نمودند اما چندی بعد مجددا آل سعود سر برافراشته و با تصرف ریاض آن را پایتخت خود معرفی نمودند.در این اثنا بود که جنگ داخلی میان خاندان آل سعود آغاز شده و شدت گرفت که این امر استقرار مجدد عثمانی و دست نشاندگان آن برعربستان شرقی را تسهیل نمود.با افتتاح کانال سوئز درسال1969 میلادی، عثمانیها بر قدرت خود بر مکه افزودند. معذلک آل سعود تحت رهبری عبدالعزیز ابن سعود قدر برافراشته و به فتوحاتی نایل آمدند.درسال 1903میلادی ترکان عثمانی از ناحیه احساء بیرون رانده شده و اساس حکومت سعودی بنیان نهاده شد.در جنگ اول جهانی،سعودیها با بریتانیا از در دوستی درآمدند. پس از پایان جنگ جهانی،‌سلطه عثمانی برعربستان بطورک
لی پایان یافت. در جنگی که میان عبدالعزیز ابن سعود و حسین ابن علی، شریف مکه در گرفت، ابن سعود به پیروزی دست یافت و بدین ترتیب حجاز نیز جزئی از قلمرو وی شد که سرانجام در سال 1351 هجری قمری (1932 – م) عبدالعزیز عنوان سلطان عربستان سعودی را از آن خود نموده و به موازات آن کشور عربستان تأسیس شده و رسمیت یافت.در اوائل تنها ممالک خارجی که سعودیها با آن رابطه داشتند ترکیه و بریتانیا بود. شوروی نخستین کشوری بود که این کشور را به رسمیت شناخت. انگلستان و فرانسه نیز کمی بعد آن را به رسمیت شناختند.مسئله تثبیت مرزها با همسایگان یکی از مشکلات عربستان پس از استقلال بود. در جنگ جهانی دوم، ابن سعود با آنکه طرفدار دول متفق بود، بیطرفی خود را اعلام نموده و تنها از روی بی میلی به آلمان اعلان جنگ داد.ثروت ناگهانی که پس از جنگ از طریق نفت فراهم شد به اقتصاد عربستان رونق بخشید. عربستان سعودی هم اکنون دومین تولیدکننده نفت در جهان است.از آنجاییکه عربستان سعودی از عهده استخراج نفت بر نمی آمد ،از این روی صدها هزارکارگر ومتخصص از دیگر کشورها به این سرزمین سرازیر شدند که این امرخودموجب گردید که معیارهای خشک اخلاقی حاکم بر جامعه عربستان متزلزل شده ودگرگونیهایی در آن ایجاد گردد.ابن سعود درسال 1953 میلادی در سن 73 سالگی درگذشت، پسرارشدش سعودابن عبدالعزیز به سلطنت رسید و برادر وی فیصل ولیعهد گردید.در این اثنا، ازدیاد پول در زندگی اشراف و خاندان سلطنتی روزبه روز نمایان تر میگشت.عبدالعزیز ابن سعود تا زمان مرگش کاملا برسیاست مملکت تسلط داشت، اما پس از وی پیوسته میان فیصل و سعود رقابت مخفی برقرار بود. در بحران سال 1956میلادی کانال سوئز، عربستان سعودی با انگلستان قطع رابطه کرد واین حالت تا سال 1963میلادی ادامه داشت. در سال 1958 میلادی سعود ناچارا طی فرمانی قوه مجریه را به دست فیصل سپرد. بعدها فیصل ناگزیر استعفاء نموده و سعود خود دوباره بر اوضاع مسلط گردید.طی سالهای 63 -1962میلادی باردیگر فیصل عهده دار امور کشور گردید.سرانجام در دوم ماه نوامبر سال 1964میلادی، ملک سعود ازکار برکنار شده و فیصل پادشاه کشور شد.از سال 1962میلادی که سپاهیان مصری به یمن اعزام شدند، اختلاف میان مصر و عربستان سعودی حادتر شد.طی سالهای دهه60، بارها مذاکراتی میان دو کشور بر سر یمن صورت گرفت اما نتیجه ای حاصل نشده و سوء تفاهم به قوت خود باقی ماند. ازهمان سالها نفوذ استعمار در عربستان شدت گرفته و این کشور به یکی از اصلی ترین مهره ها غرب درمنطقه مبدل گردید.طی جنگ سال 1967میلادی اعراب و اسرائیل، نیروهای سعودی برای مدد رساندن به ارتش اردن به آن سرزمین گسیل داشته و جریان نفت به غرب موقتا قطع گردید. این عمل مجددا در جنگهای سال 1973 میلادی نیز میان طرفین تکرار شد.در سال 1975میلادی ملک فیصل به دست یکی از بستگان خود به قتل رسید، برادرش خالد بجانشینی وی رسید وفهد ابن عبدالعزیز، دیگر پسر ابن سعود نیز به عنوان ولیعهد عربستان معرفی شد.عربستان سعودی در میان اعراب رهبری کشورهای میان رو و محافظه کار وابسته به غرب را داراست. صدور نفت فراوان از این کشور همواره برگ برنده ای در دست غرب در مقابل کشورهای مترقی صادرکننده نفت بوده است.

پس ازسقوط رژیم پهلوی درایران،ازسال 1979میلادی،عربستان به مهره اصلی طرفدار امریکا درمنطقه خیلج فارس تبدیل گردیده است.درسال1981میلادی،شاهزاده فهد طرحی را برای برقراری صلح در خاورمیانه ارائه داد که مورد قبول ملل مسلمان و دول مترقی منطقه بخصوص ایران،سوریه و لیبی قرار نگرفت و در اجلاسیه رهبران کشورهای عضو اتحادیه عرب نیر رد شد.با مرگ خالد در سال 1982، فهد به پادشاهی عربستان رسید.

اقوام و نژاد

در عصر جاهلیت, مردمانی در شبه جزیره عربستان سکونت داشتند که به طور کلی عرب نامیده و به دو دسته اعراب قحطانی و عدنانی تقسیم می شدند. این دو, از نظر تاریخی, ریشه مشترک دارند ولی عدنانیان در سلسله نسبت خود به حضرت ابراهیم (ع) می رسند و در نجد و حجاز بودند, اما عربهای قحطانی به یمن رفتند. این افراد تابع حکومتی نبودند و اساس ملیت آنان قبیله ای بود و اعضای هر قبیله از شیخ قبیله اطاعت می کردند. عصبیت حاهلی و قبیله گرایی افراطی افراد را به جان هم می انداخت و گاهی بر سر مسائل جزئی, جنگی چون نبرد بوس 40 سال طول می کشید. خونریزی, قساوت, غارت و تجاوز از برنامه های این قبایل بود. گرچه صحرانشینی و بیابانگردی پیشة عربها بود اما زندگی شهری به شکلی ضعیف در یمن, عدن, حضر موت, حجاز, یثرب و طائف دیده می شد. به لحاظ عقاید مذهبی ,  گروه کوچکی بدون آنکه آداب و رسوم خاصی داشته باشند به خدای یکتا و آئین ابراهیم (ع) که دین حنیف نامیده می شد, معتقد بودند.در این کشور چند ملیت و قبیله با سنتهای متفاوت حضور دارند:

· نجدیها که در مرکز عربستان قرار دارند و خاندان سعودی هم از همین منطقه هستند.

· حجازیها که اهالی شهرهای مکه, مدینه و جده را شامل می شوند؛ به اعتقاد خاندان آل سعود حجازیها به لحاظ اینکه بازمانده های زائران عتبات عالیات هستند, شایستگی پذیرش مسئولیت های دولتی را ندارند؛ و به همین علت کمتر در ارکان دولتی صاحب مقام و منصب هستند.

· آسوریها که اقلیتی ناچیز را تشکیل می دهند, بیشتر در حوالی مرزیمن و در منطقة کوهستانی جنوب غربی سکونت دارند.

نژاد مردم عربستان سفید پوست می باشد که از تیرة سامی ها می باشند.بافت اجتماعی عربستان حاکی از تضاد شدیدی است که اگر جامعه عربستان را به مثابه هرمی در نظر بگیریم به ترتیب عبارتند از: شاه, شاهزادگان تکنو کراتها,  ثروتمندان و بالاخره طبقه متوسط و تودة مستضعف در آخرین قسمت هرم قرار دارند. این امر ناشی از ناسازگاری طبقاتی در بین اقشار و توده های مختلف در این کشور می باشد و بیشترین فشار اجتماع نیز بر قشر متوسط وارد می گردد.

ملاحظات جغرافیایی

کشورعربستان با 690 ، 149، 2 کیلومتر مربع وسعت (دوازدهمین کشورجهان) در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی، در جنوب غربی آسیا، در منطقه خاورمیانه، در میان خلیج فارس و دریای سرخ، در شبه جزیره عربستان و در همسایگی کشورهای کویت،عراق، اردن درشمال، یمن در جنوب، امارات متحده عربی و قطر در شمال شرقی و عمان در شرق واقع شده است.این کشور حدود  شبه جزیره عربستان را در برگرفته و بر روی هم سرزمینی پوشیده از فلاتها و بیابانهای وسیع است.کوههای آن عمدتا درنواحی غربی کشور به موازات دریای سرخ کشیده شده اند که از جمله مهمترین آنها می توان از سلسله کوههای سراه، جبل شمر، جبل طویق، جبل الطبیق نام برد. از جمله صحراهای کشور عربستان نیز می توان ببه نفوذ و ربع االخالی اشاره نمود. گفتنی است که بخشی از صحرای سوریه (بادیه الشام) نیز در شمال این کشور قرار دارد. رودهای کشور عربستان تماما فصلی و یا اتفاقی میباشند. آب و هوای کشور در نواحی ساحلی گرم و مرطوب و در سایر نواحی گرم و خشک و کم باران است. بلندترین نقطه آن حدود 133، 3 متر ارتفاع دارد.پادشاهی عربستان صعودی در سال 1932 پایه ریزی شده و حدود 5/4 شبه جزیره عربستان را در بر می گیرد . این کشور از غرب با دریای سرخ ، از شمال با اردن ، عراق و کویت ،از شرق با خلیج عرب ،قطر، امارات متحدة عربی و عمان و از جنوب با یمن هم مرز است.عربستان صعودی کشوری اسلامی است که در آن «شریعت»که قانون مقدس اسلام است زیر بنای چهار چوب شرع و زیر بنای قانون اساسی است . برداشت وهابی از مذهب سنی اسلام دین رسمی کشور است که به دقت اجراء می گردد.

ویژگیهای اقلیمی

آب و هوا

آب و هوای عربستان عموما خشن و ناسازگار است. دمای هوا در طول روز بالاست و غالبا تغییر آب و هوا طی روز شدید است. آسمان معمولا چنان صاف و روشن است که خورشید بشدت می تابد و گرما و نور از سطح سنگها و ماسه های خشک منعکس می شود. آفتاب, صاف و سوزنده است. وزش بادهای سوزان, گردباد و سراب در طی روز چندین بار اتفاق می افتد. در شب هوا معتدل و اغلب سرد است و شدت تابش نور ماه و ستاره به شب جلوة خاصی آسمان می دهد. بارندگی در همه جای شبه جزیره کم و از سالی به سال دیگر بسیار متغیر است, این سرزمین در معرض خشکسالیهای ادواری است که ممکن است از ده تا سی سال طو بکشد. با این وجود, حتی ریزش کمی باران می تواند سیلهای تند و ویرانگری را در وادیها جاری کند و دشت را به یکباره سراسر سبز نماید.

با وجود این شباهتهای اقلیمی, در سراسر منطقه, چند نوع آب و هوای مشخص وجود دارد. سواحل دریای سرخ و خلیج فارس آب و هوای کاملا استوایی دارد و مشخصة آن رطوبت زیاد و طاقت فرسایی (بین 60 تا 80 درصد) است که از بادهای ساحلی و بارندگی ناچیز 8 میلیمتر در سال ناشی می شود. در کوههایی که در قسمتهایی از غرب, جنوب غربی و جنوب شرقی شبه جزیره واقع است, آب و هوا معتدلتر می باشد. کوههای غربی اغلب یخ و برف دارد, با این وجود میزان بارندگی از 500 میلیمتر تا بیشتر از 750 میلیمتر تغییر می کند.

· ارتفاعات غربی

 نام این منطقه جبال سروات است که از خلیج عقبه در شمال شروع و به منطقه حجاز و عسیر در جنوب ختم می شود. بین این کوهها و ساحل دریای سرخ, دشت باریکی بنام تهامه قرار دارد.

· نجد

 ارتفاعات مرکزی عربستان سعودی در آن واقع شده و در رشته کوهی بنام شمر و عارفی از شمال به جنوب در آن امتداد دارد این منطقه قسمت اعظم کشور سعودی را تشکیل داده و در مرکز شبه جزیره عربستان واقع شده است .

· صحرای نفوذ در شمال عربستان سعودی واقع و مرکب از تپه های شن سرخ است.

· صحرای الدهناء

 این منطقه بین صحرای ربع خالی در جنوب و صحرای نفوذ در شمال واقع شده است. صحرای دهنا یا ربع خالی, دشت وسیعی از ریگ سرخ است که تمام قسمت جنوب شرقی عربستان را در برگرفته و 820000 کیلومتر مربع وسعت دارد.

· منطقه احساء

در ساحل شرقی خلیج فارس واقع شده که بعضی از قسمتهای آن بلعت وجود چشمه های آب شیرین قابل کشت و زرع است.

تقسیمات کشوری

ریاض

مرکز حکومت, مقر وزارتخانه ها, مؤسسات مرکزی دولتی و سفارتخانه ها می باشد و این شهر زیبا را مروارید صحرا می خوانند و مساحت آن 1600 کیلومتر مربع و جمعیت آن بیش از دو میلیون نفر است. ریاض دارای دو دانشگاه بنام ملک سعود و دانشگاه تخصصی نظامی و امنیتی می باشد. شهرداری ریاض دارای 17 شعبه می باشد و با مشکل کمی آب شرب و قابل استفاده روبروست,  البته با توجه به این موضع که جمعیت شهر ریاض افزایش قابل توجه ای داشته از طرف دولت سعودی اقداماتی برای تأمین آب شرب, صورت گرفته است از جمله حفر چاههای عمیق و استفاده از چاههای سابق ریاض دارای کارخانجات سیمان, گچ, پلاستیک, آلومینیوم, کبریت سازی و ایستگا رادیوئی و تلویزیونی مستقل است و در روستاهایی اطراف شهر مردم به کشاورزی مشغولند و محصولات آنها علاوه بر خرما, سبزیجات و میوه نیز می باشد.

جده              

جده بعد از ریاض بزرگترین شهر و بندر اصلی عربستان سعدی در دریای سرخ است دارای دو فرودگاه بین المللی (ملک عبدالعزیز و اسلامی) است که محل ورود اکثر زائران حج می باشد که از طریق هوا و دریا به این کشور می آیند. مساحت این شهر 1200 کیلومتر مربع و دارای جمعیتی بیش از یک و نیم میلیون نفر می باشد؛ از نظر صنعتی و تجاری فعال بوده و دانشگاه ملک عبدالعزیز در آن واقع است.یکی از مهمترین ویژگیهای شهر جده که آنرا عروس دریای سرخ می نامند- جنبة گردشگری آن است؛ چشمه ملک فهد (در ساحل دریای سرخ) که آب به ارتفاع 26 متر از سطح دریا می رسد, یکی از زیباترین مناظر (بخصوص در شب ) می باشد و دارای یک جادة باریک به طول 80 کیلومتر در طول ساحل دریای سرخ است. آب و هوای این سرزمین در تمام فصلهای سال گرم و مرطوب است.

مدینه منوره

مدینه در 500 کیلومتری شمال مکه, در زمین همواری بین دو کوه (احد و عیر) قرار گرفته و آب و هوای گرم و خشکی دارد. این شهر در عصر جاهیت یثرب نام داشت که با ورود پیامبر اکرم (ص) بدان, مدینه النبی نام گرفت.کوه احد در شما مدینه قرار دارد. کوههای طی در مشرق و کوه عیر در جنوب آن واقع است. این شهر راشش دره از اطراف احاطه کرده, که مشهورترین آنها دره العقیق است.

مکه معظمه

قبله گاه مسلمانان سراسر جهان و دارای اماکن مقدس بسیاری می باشد.

طائف

طائف تنها عربستان سعودی است که آب و هوای معتدل دارد و بهمین جهت ییلاق این کشور محسوب می شود دارای محصولات کشاورزی متنوع بوده و میوه آن معروف است. از جمله مناطق زیبای طائف مطقه هدی و منطقه شفا است که بدلیل مرتفع بودن آب و هوای بهتری دارد.

بریده

در واسط نجد واقع گردیده و شهر عنیزه نزدیک آن است. بریده و عنیزه  هر دو دارای هوای معتدل و دشتهای حاصلخیز کشاورزی هستند و بازارهای عربستان سعودی از محصولات این دو شهر استفاده می کنند.

دهران (ظهران)

این شهر مرکز شرکت نفت عرب و آمریکا (آرامکو) می باشد و شامل خانه های کارمندان و کارگران است.

ملاحظات سیاسی

حکومت کشور عربستان  پادشاهی است.در عربستان قانون اساسی مدون و رسمی وجود نداشته و قوانین و مقررات مدون سال1926وهمچنین مصوبات سال1953واصلاحات بعدی رویهم پایه های اصلی قانون اساسی کشور را تشکیل میدهند.در این کشورمجلس قانونگذاری وجود نداشته و هیئت وزیران انتصابی که عمدتا ازمیان شاهزادگان انتخاب می شوند نوعی واحد قانونگذاری را تشکیل میدهند.براین اساس،فعالیت احزاب درعربستان ممنوع است،با این حال چندگروه ضد دولتی به فعالیت مخفیانه مبادرت می نمایند.عربستان سعودی درسال 1932،از انگلستان مستقل شده و روزملی آن برابر بادوم نوامبر است.این کشور طی سال 1945به عضویت سازمان ملل درآمده و علاوه بر آن در سازمانهای اتحادیه عرب،کنفرانس اسلامی، اوپک، آاوپک، اکوا، فائو، یااآ، بانک  جهانی، ایکائو، آیدا، ایفک، ایلو، ایمکو، ایمف، ایتو، یونسکو، یوپو، وهو، ومو،شورای خلیج وکشورهای غیر متعهد نیز عضویت دارد.درسال 1953 وقتی پادشاه عبدالعزیز (ابن سعود) درگذشت، پسرش سعود جای او گرفت.

وی نیزدرسال 1964جای خود را به برادرش «فیسال» داد.پس از ترورفیسال توسط برادر زاده اش درسال 1975،خلید برادر ناتنی وی به پادشاهی رسید. مرگ او در سال 1982 فهد، برادر ناتنی خلید، را روی کار آورد.کشور عربستان ازقسمتهایی متشکل گردیده که هرقسمت زیر نظر یک «امیر» اداره گردیده و این «امرا» هستند که پاسخگوی پادشاه کشور می باشند. پادشاه رئیس رسمی کشوراست که مسئولیت خود رابه کمک شورای وزیران به انجام می رساند.تا پیش ازسال1992،کلیه قوانین توسط پادشاه و شورای وزیران تصویب میگردید و این در حالیست که در مارس سال 1992،پادشاه طرحی تحت عنوان «شیوه رهبری» به عنوان نخستین قانون مکتوب عربستان ارائه داد.با وجود این «قرآن»همچنان مهمترین مرجع اتخاذ تصمیمات ملی محسوب میگردد.

درسیستم جدید حکومتی کشور،مجلسی تحت عنوان«مجلس الشورای» متشکل از60عضوتشکیل یافته است..هر«امیر»نیز ازشورای مشاوره 10نفره برخوردار است که در اتخاذ تصمیمات یاریش می نمایند.در کشورعربستان بیش از1500پرسنل وجود داردکه کلیه «امیرها» توسط این اعضاء انتخاب می گردند.انتقاد آشکار ازحکومت به هیچ عنوان پذیرفته نیست.درسال1938،مشخص گردیدکه منابع عظیم نفتی درکشور وجود دارد. توسعه این امکانات پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 آغاز شد.

سرمایه نفتی باعث پایداری و ثبات اقتصادی کشورطی سالهای متمادی گردید.درکنارآن شرایط سالهای1979و1980(بروزانقلاب ایران)باعث ذخیره سرمایه زیادی برای این کشورگردید.سرمایه نفتی این کشور بعلاه باعث توجه بین المللی به این کشورگردیده است.دردهه 1970،پس از افزایش قابل توجه قیمت نفت، عربستان توانست کشورهای غربی را برای مقابله بانفت غیر عرب استوارتر کند. در سال 1990، پس از حمله عراق به کویت و تهدیدعربستان سعودی،این کشور به میزبانی هیئتی با عنوان هیئت آزادی کویت مبادرت نمود.درطول و پس از جنگ خلیج فارس تقاضای آزادی سیاسی و اجتماعی مردم افزایش یافت که در نتیجه آن درسال 1992تغییرات اندکی در سیاست های کشور اعمال گردید.

ساختار حکومتی

پیش از اسلام , عربها زندگی آشفته و بی سامانی داشتند. نه آئین واحدی داشتند و نه به قوانین اخلاقی پایبند بودند. کشتار و چپاول یکدیگر در میانشان رواج داشت و در فقر شدید اقتصادی و فرهنگی به سر می بردند.حضرت محمد (ص) با آوردن قوانینی مقدس زندگی تازه ای را برای آنان بنیانگذاری کرد. این کار به دست خلفای بعدی تکامل یافت وزندگی مسالمت آمیز جای درگیریهای قومی وقبیله ای را گرفت.

بنابراین عقیدة سنیان خلفای راشدین سنت پیامبر (ص) را دقیقا رعایت کردند و با خدمات بی دریغ خود نهالی را که پیامبر اکرم (ص) کاشته بود بارور ساختند. از معاویه به بعد شیوه خلافت دگرگون گشت و خلفای بنی امیه و بنی عباس ریاست و حکومت متجملانه و پرزرق و برق را جایگزین رهبری ساده و آمیخته با معنویت خلفای راشدین ساختند.رشیدیها که تا سال 1870 م در حجاز قدرت روزافزون داشتند. در برابر سپرده الهسا و نواحی سالحی آن به ترکها توانسته بودند, روابطی دوستانه با ایشان داشته باشند. محمدبن رشید توانست در سال 1891 بر ریاض پایتخت سعودیا دست یابد- اما خاندان سعود توانستند فرزند ده سالة خود عبدالعزیز را برداشته و به کویت فرار کنند. عبدالعزیزهمچنان که رشد می یافت مسائل حجاز و به دست آوردن میراث پدری را به یاری انگلیسیها از نظر دور نمی داشت.سرانجام هنگامی که عبدالعزیز به سن بیست سالگی رسید توانست از یک فرصت مناسب استفاده کرده و با دویست همرزم فدائی وارد ریاض شود و بر اقامتگاه رشیدی ها دست یابد. عبدالعزیز با تصرف جایگاه پیشین پدر در 1952 م موقعیتی تازه بدست آورد و بعدها توانست جنبش اخوان را نیز بنیان گذاری کند. این گروه که عمدتا از یک سازمان چریکی تشکیل می شد. موفق شد با فتح ها در 1913 م همراه با یاران وهابی خویش راهی به سوی خلیج فارس و هندوستان که مستعمره انگلیس بود, بازکند.در این احوال جنگ جهانی اول به خاورمیانه کشانده شده بود و عبدالعزیز دو رقیب عمده را در برابر می دید, در شمال ابن رشید فعالیت داشت و در حجاز حسین بن علی حسین بن علی که از خانوادة هاشمی بود, نقشه وحدت عرب را در سر می پروراند. ملیون عرب که آن زمان در شهرهای مهمی چون قاهره, بیروت, دمشق , بغداد وکویت پراکنده بودند, چشم امید به حسین بن علی دوخته بودند و به او بعنوان جانشین حضرت محمد (ص) می نگریستند انگلیسی ها که نخست در جنگ با عثمانی ها به یاری عبدالعزیز بن سعود چشم داشتند موقعیت حسین بن علی را بهتر دانسته از هر جهت به تقویت او پرداخته بودند. رابطة دوستانة او با نیروهای انگلیسی تا آنجا تحکیم یافت که دولت انگلیس, استقلال مشروطه حکومت این امیر را در 1914 م تعهد و تضمن کرد. حسین بن علی در سال 1916 م بنام پادشاه حجاز بر نیروهای عثمانی در مدینه حمله برد از این گذشته حسین خود را سلطان اعراب نیز نامید ولی این عنوان مورد پذیرش هیچ یک از دو دولت انگلیس و فرانسه قرار نگرفت.ترکان عثمانی که تاکنون از سوی عربستان و صحرانشینان آسوده خاطر بودند, حال با اقدامات حسین و فرزندش فیصل که در کنار لاورنس با چریکهای عرب بر قوای عثمانی حمله می برد, با مشکل تازه ای روبرو شدند.((عبدالعزیزبن سعود)) در سال 1921 م جنگهای خود با این رشید را از سرگرفت و مرکز حکومت وی هایل را به دست آورد و بدین ترتیب بر مرکز و شرق عربستان تسلط یافت. در سال 1926 م ابن سعود در حجاز قدرت مطلقه را بدست آورد و دولت عربستان رسما در 1932 م تأسیس شد.سعودی ها در فوریه 1945 م رسما به آلمان اعلان جنگ دادند و آمریکائیان پس از پایان جنگ فرودگاه بسیار پیشرفته ای در ظهران عربستان ساختند و حق استفاده از آن پایگاه هوائی را برای خود حفظ کردند.پس از عبدالعزیز فرزندش سعود به سلطنت رسید و ملک سعود خوانده شد از جمله اقدامات وی می توان تأسیس دانشگاه ریاض را نام برد. ملک سعود با هه حسن رابطه ای که با غرب داشت در جریان جنگ سوئز نفت را بر روی انگلستان بست.ملک سعود در نوامبر 1964 م از سلطنت کناره گرفت و برادش فیصل جانشین او گردید. در سال 1967 م که جنگ اسرائیل و کشورهای عربی آغازشد  عربستان لوله های نفت خود را بر روی کشورهای پشتیبان اسرائیل بست.در بهار 1975 م شاهزاده فیصل بن مساعد با شلیک چند گلوله در سنیة عمویش (ملک فیصل) او را در دم کشت.پس از ملک فیصل برادرش خالد به سلطنت رسید و برادر دیگرش فهد بعنوان ولی عهد تعیین گردید. پادشاه جدید دورة سلطنت خود را با اعلام یک عفو عمومی در مورد کلیه زندانیان و تبعید شدگان سیاسی آغاز کرد.((خالدبن عبدالعزیز)) از سال 1975 م تا 1982 م سلطنت کرد و در این سال درگذشت.

((فهد بن عبدالعزیز)) بعد از درگذشت برادرش خالد به سلطنت رسید و پادشاه فعلی کشور است وی برادرش عبدالله بن عبدالعزیز را بعنوان معاون دوم هیئت وزیران و وزیر دفاع منصوب ساخت.بنابراین عربستان سعودی تنها کشوری در جهان است که دو امیرزاده بعنوان دو ولیعهد برای یک کشور تعیین شده اند, زیرا در عربستان, معاون دوم هیئت وزیران در حکم ولیعهد آینده و بالقوه بغیراز ولیعهد فعلی می باشد.

احزاب سیاسی

اکنون سه جناح اصلی برای بدست گرفتن قدرت, کسب نفوذ بیشتر و قبضه کردن مراکز حساس حکومت به مبارزه سخت مشغول می باشند.بارزترین این جناحها السدیرین شامل؛ پادشاه, وزیر دفاع و برادران تنی آنان می باشد. و دیگری جناح ولیعهد شامل برادران وی به نام المتضر رون (زیان دیده ها) معروفند می باشند.اما جناحهای مذکور که به شدت بر سر قدرت با هم در مبارزه می باشند, هنگامیکه خانواده و سلطنت در معرض خطر قرار می گیرد به یکباره اختلافهای قدیمی خود را در کنار گذاشته با هم متحد می شوند. این امر بیش از یکبار از جمله در زمان ملک سعود,قیام کعبه در سال 1400 م و تلاشهای افسران برای سرنگونی رژیم اتفاق افتاده است.مسأله دیگر که به همبستگی خانواده حاکم منجر می گردد وجود چهارهزار شاهزاده می باشد که تمام مسئولیتها و مراکز قدرت را در اختیار خود گرفته اند. برای مثال تمام وزارتخانه های مهم از قبیل؛دفاع,خارجه و کشور بوسیله شاهزادگان اداره می شود. همچنین ریاست شورای عالی در وزارتخانه های خدماتی نیز بعهده آنهاست.شورای عالی تبلیغات و نفت سیاست کلی وزارتخانه ها را تعیین کرده, نیروی کار را در دانشگاهها, فرماندهی عملیات در بخشهای مختلف نیروهای مسلح و پایگاههای نظامی در اختیار دارند.از این جهت میتوان گفت خاندان سلطنتی آل سعود گسترده تر از یک حزب سیاسی و نسبت به حزب از همبستگی بیشتری برخوردارند و بر تمام مراکز دولت شرقی و غربی کشور تسلط دارند.

قانون اساسی

تا مارس سال 1992 م عربستان قانون اساسی مکتوب نداشت. ولی از آن تاریخ بموجب یک حکم سلطنتی , طرحی حاوی حقوق تهیه و اختیارات حکومتهای استانها افزایش یافت.قانون اساسی عربستان سعودی بنابر ادعای رژیم سعودی کاملا بر مبنای قرآن مجید قرار دارد که بر آخرین پیامبر او حضرت محمد (ص) نازل شده است. بنابراین ادعا, کلیه قوانین و مقررات در این کشور با الهام از فقه اسلامی تنظیم گردیده است.

ویژگیهای قوای سه گانه

از ویژگیهای حاکمیت آل سعود نسبت به دیگر رژیم های جهانی نداشتن سیستم اداری مشخص و تعیین شده برای دولت و حاکمیت می باشد.رژیمها حکومتی در جهان معمولا با سه قوه کشور خود را اداره می کنند که عبارتند از قوه مقننه, مجریه و قوه قضائیه, ولی قوای سه گانه در رژیم سعودی در یک قوه و ارگان که همان قوه اجرایی می باشد؛خلاصه شده است.

قوه مجریه

شخص پادشاه, خود نخست وزیر, فرمانده کل نیروهای مسلح, رئیس شورای عالی دانشگاهها, رئیس شورای عالی نفت و رئیس دانشگاه اسلامی مدینه منوره می باشد.شورای وزیران مأمور تصویب قوانین, لوایح و در عین حال قوه اجرائیه و اداره کننده امور مملکتی نیز می باشد شورای وزیران از دو جناح تشکیل می شود؛ جناح اول شامل شاهزادگان و وزیران وابسته به خاندان سلطنت جناح دوم شامل وزیران غیروابسته به خانواده سلطنت که بیشتر در وزارتخانه های خدماتی مشغول می باشند, در جناح مذکور (غیرسلطنتی) وزیران شباهت زیادی به کارمندان دارند که دستورها را بدون هیچگونه اختیار فردی انجام می دهند.

قوه قضائیه

به ادعای رژیم سعودی, قوه قضائیه در عربستان بر مبنای شریعت قرار دارد که از قرآن (کتاب مقدس اسلام) و احادیث حضرت محمد(ص) اتخاذ شده است. سیستم قضایی وابسته به خانواده سلطنتی و خانواده آل شیخ (علماء وهابی) می باشد و مراجع قضائی عبارتند از:

1 – مجلس  القضاء الاعلی – (دیوان عالی)

2 – محکمه التمییز – (دادگاه عالی)

3 – المحکمه العامه – (دادگاه محلی)

4 – المحکمه الجوزیه – (دادگاه ویژه)

تعداد اعضای دیوان عالی یازده نفر است که در آن پنج نفر قضات دائمی و شش نفر بعنوان قاضی موقت انجام وظیفه می کنند. انتصاب افراد در سمت های مذکور زیرنظر شخص شاه می باشد و ارشد آنها رئیس است. کلیه دادگاهها زیرنظر دیوان عالی کشور هستند و با توجه به اختیاراتی تعیین شده, وظایف زیرا را بعهده دارند:

1 – تهیه گزارش برای وزیر دادگستری در مورد تصمیماتی که در زمینه شریعت اتخاذ کرده اند.

2 – بررسی مسائلی که از طرف شاه منتقل شده باشد.

3 – ارائه پیشنهاد در مورد امور قضائی بعد از درخواست از طرف وزیر امور دادگستری

4 – تجدید نظر در مورد مجازات اعدام – بریدن دست و رجم (سنگسار کردن).

رأی اکثریت در دیوان عالی قابل اجرا می باشد ولی اگر جلسه ای به منظور تجدیدی نظر در مورد مسائلی از قبیل رجم، بریدن دست و اعدام باشد, لازم نیست که همه اعضا در جلسه حضور داشته باشند و در صورت غیبت یکی از اعضاء وزیر دادگستری یکی از اعضاء موقت دادگاه مذکور را بعنوان عضو دائمی معرفی می کند.

اصلاحات سیاسی

ملک فهد پادشاه عربستان سعودی, انتصاب 200 نفر را برای نمایندگی مجالس محلی در سرتاسر کشور تأیید کرد.آگاهان سیاسی انتصاب نمایندگان مذکور را به عنوان بخشی از اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی دانستند که از سال 1993 م آغاز شد. انتصاب این 200 نماینده برای 13 مجلس محلی و یک دوره چهارساله صورت پذیرفته است.به گزارش خبرگزاری دولتی عربستان سعودی, تصویب ملک فهد در نامه ای به شاهزاده نایف, وزیرکشور, ابلاغ شده است.فهد برای هر یک از دو مجلس محلی ریاض, پایتخت کشور, شهر مقدس مکه 20 نفر و برای مدینه منوره 10 نفر را تعیین کرده است. برای هریک از مجالس محلی دیگر نیز 15 نماینده تعیین شده است.ملک فعد در سپتامبر 1993 م یعنی یکماه پس از تعیین 60 نفر برای نمایندگی مجلس مشورتی شورا, مجالس محلی را در 13 استان این کشور تشکیل داد. تشکیل مجلس مشورتی شورا در عربستان سعودی برای نخستین بار ظرف 60 سال گذشته و بعنوان بخشی از اصلاحات سیاسی که مدت ها از وعده آن می گذشت, انجام شد.در سال 1376 ه ش ملک فهد اعضای شورا را به 90 نفر افزایش داد و عضویت شورا را به افسران شاغل و بازنشسته,  مقامات ارشد دولتی, مدیران بازرگانی و نمایندگان شیعه, گسترش داد. اعضای شورا به منظور شروع کار نشست چهارساله دوم این مجلس, در مقابل ملک فهد سوگند یاد کردند.این شورا صرفا وظیفه مشورتی دارد و سیاست گذاری در عربستان سعودی همچنان در دست دولت است که عمدتا تحت تسلط اعضای خانواده حاکم آل سعود, قرار دارد.

ملاحظات اقتصادی

ازجمله مهمترین بنادرعربستان میتوان از بنادر جده درساحل دریای سرخ و بندر ظهران در ساحل خلیج فارس نام برد.ازجمله مهمترین صنایع کشورمیتوان ازنصفیه نفت،صنایع الکتریکی،‌فلزکاری،سیمان، آهن و پولاد وکودشیمیایی نام برد.خرما،گندم،جو،قهوه وسبزیجات نیزمهمترین محصولات کشاورزی ودامپروری کشور راتشکیل میدهند.سرانه زمین مزروعی برای هرنفربر08/0هکتار میباشد.تولید سالانه گوشت گاو 000، 12تن،‌گوشت گوسفند 000، 35تن و صید ماهی 000، 30تن می باشد. تولید سالانه نیروی الکتریسیته نیز معادل 99/1 میلیارد کیلووات ساعت است.از جمله مهمترین معادن عربستان نیز می توان به منابع نفتی(دومین تولید کننده جهان)،گازطبیعی، طلا، نقره، آهن، مس، نمک ‌منگنز، سولفور، سرب و سنگ گچ اشاره نمود. ذخایر زیرزمینی نفت این کشور بالغ بر 4/163 میلیارد بشکه میباشد.نیروی کار کشور بالغ بر 000،700،2کارگر خارجی است که11% آن درصنایع وابسته به نفت ، 24%درخدمات و امور دولتی و40%در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت میباشند.واحدپول کشورعربستان ریال سعودی (S.EI.)معادل20 قروش است که هر33/3واحد آن معادل1دلار آمریکاست. نرخ تولید ناخالص ملی بر116میلیارد دلار بالغ گردیده ودرآمد سرانه نیز معادل500،11دلاراست که 62%آن ازمحل درآمدصنایع وذخایرزیرزمینی(80%نفت و4%کشاورزی بدست میآید.

نرخ سالانه رشد تولید ناخالص ملی حدود13%است. واردات عربستان سعودی طی سال1981بر32میلیارد دلار بالغ گردیده و عمدتا براسلحه، وسائط نقلیه، غلات ،‌آهن و پولاد و کارخانجات تولید نیرو مشتمل میگردد که از کشورهای ژاپن(3/30%)،آمریکا (30%) آلمان(2/12%) و انگلستان (10%) وارد می گردد.صادرات این کشور نیز بر45میلیارد دلار بالغ می گردد که عمدتا برنفت خام وتولیدات نفتی (99%صادرات) مشتمل گردیده و به کشورهای ژاپن (15%)، آمریکا (13%)، فرانسه (10%) و انگلستان (8%) صادر می گردد.کشف نفت درعربستان سعودی طی سال های دهه 1930 وبهره برداری عظیم از آن پس از جنگ جهانی دوم، اقتصاد کشور را که قبلاً بر پایه کشاورزی بود تغییرداد.اقتصاد کشور عربستان شدیداً به صدور نفت وابسته بوده و درصد بالایی از کارگران خارجی را به استخدام در آورده است .بزرگترین شرکت نفتی جهان، سعودی آرمکو در این کشور واقع است. به طور کلی می توان گفت که نفت و صنایع جانبی در ثبوت صنعت و اقتصاد این کشور از اهمیت حیاتی برخوردار می باشد.به دلیل شرایط مناسب آب و هوایی، سهم واردات صنایع غذایی عربستان بالا است و این در حالیست که خرما و گندم به صورت داخلی تولید میگردد.در این کشور معادن طلا، نقره، مس،زغال سنگ و بوکسیت نیزوجود دارد.ازسال1970،توسعه اقتصادی کشورطی برنامه5ساله صورت گرفته است.با وجود اینکه این کشور همچنان از جمله ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار می آید، اما با این حال اقتصاد آن طی سالهای اخیر به اندازه گذشته پیشرفت نداشته است.دراین کشور بودجه زیادی صرف نیروی دفاعی گردیده وبرای جبران کسری بودجه برنامه هایی ازجمله جایگزینی نیروی انسانی عرب بانیروی انسانی خارجی دردست اجراست.

سیستم اقتصادی

اقتصاد عربستان در قدیم بر پایه کشاورزی, دامداری و درآمدهای حاصل از زیارت حجاج از مکه و مدینه قرار داشته است. ولی هم اکنون نفت در کشور عربستان تعیین کننده و جهت دهنده حرکتهای اقتصادی به شمار می آید, درآمد حاصل از آن چهرة جامعه را دگرگون ساخته و عربستان را از یک کشور نیمه بدوی و فقیر به یک کشور ثروتمند و با نفوذ تبدیل کرده است. با توجه به اینکه در سالهای اخیر تقاضای جهانی نفت کاهش یافته و رکود بازار آن نقش مهم عربستان را در بازار بین المللی نفت تضعیف نموده ولی با این حال نفت همچنان حرف اول را در اقتصاد عربستان می زند.درسال 1962 م دولت عربستان – در زمان زمامداری فیصل – تصمیم به اجرای برنامه اصلاحی و توسعه کشور با استفاده از افزایش درآمدهای نفتی گرفت و علاوه بر توجه به بخش های صنعت و تأسیسات زیربنایی و بالا بردن سطح کشاورزی تقویت بنیه دفاعی کشور در دستور کار قرار گرفت. و در طول سال 80 – 75 حدود 142 میلیارد حجم هزینه های دولت پیش بینی شده و هدف دولت در این سالها بالا بردن سطح زندگی, رشد ناخالص داخلی,کاهش وابستگی به درآمد نفت, توسعه منابع طبیعی وساخت و ترمیم زیربنای اقتصادی بود.

امور مالی

واحد پول

ریال سعودی واحد پول رایج در کشور عربستان می باشد. این واحد پول بطور کامل بوسیله طلا و سایر ارزهای بین المللی قابل تبدیل, حمایت می شود. پشتوانه پول در عربستان سعودی تا سال 1950 م نقره بود و پول رایج سکه ای بود که از نقره خالص ضرب می شد. در سال 1952 م از پشتوانه طلا و نقره در ضرب سکه ریال استفاده شد بالاخره در سال 1955 بعلت افزایش نرخ بین المللی نقره, دولت سعودی سکه های نقره را جمع آوری و چاپ  و توزیع اسکناس را آغاز نمود.سکه های رایج شامل؛ یک, پنج, ده, بیست و پنج و پنجاه هلاله است, هر ریال برابر با بیست قروش و صد هلاله می باشد. در سال 1993 م یک لیرة استرلینگ برابر با 846/5 ریال سعودی و یک دلار آمریکا برابر با 745/3 ریال سعودی بود.موسسه نقد عربستان در سال 1952 م در جده تأسیس گردید و تلاش زیادی جهت تقویت ریال نمود که آن را به عنوان یکی از ارزهای معتبر جهان معرفی نماید.بانک مرکزی با موسسه پول عربستان سعودی؛ در آوریل 1952 تأسیس گردید.وطائف اساسی این مؤسسه علاوه برتثبیت و تقویت قیمتها در داخل و خارج براساس ریال سعودی,سایر موارد مهم اقتصادی و مالی مانند بررسی طرحهای تولید و رونق بازرگانی, تأمین اعتبارات پولی و رساندن آن به میدانهای فعالیت بازرگانی, ایحاد و ذخیره منظم که بخش خصوصی را تقویت وارزش ریال را حفظ کند, نیزمی پردازد. همچنین بانک مرکزی سرپرستی این اموررا بعهده دارد:نگاهداری موجودیهای نقدی و بکار انداختن آنها, – خریدو فروش طلا و ارزهای خارجی – سرپرستی  بانکهای بازرگانی.

اقدام دیگر دولت برای اجرای سیاستهای پولی, صدور نظامنامة مراقبت بانکها در سال 1965 بودکه در واقع تحول مهمی را در امور بانکداری بوجود آورد و موجب بدست گرفتن رهبری بانکها توسط دولت شد.در عربستان سیزده بانک وجود دارد که برحسب اهمیت دارای شعبات چندی در شهرهای مختلف می باشند

بودجه و درآمد 

سال مالی در عربستان سعودی از اول رجب هر سال هجری قمری آغاز می شود. بطور کلی بیش از چند سال نیست که در این کشور بودجه سالیانه تنظیم می شود و طی برنامه ای که از طرف هیأت دولت و سازمان مرکزی برنامه تعیین می گردد, به مصرف می رسد.

تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص داخلی از 2/ 26 میلیارد ریال سعودی در سال 1971 م به 5/ 13 میلیارد ریال سعودی در سال 1976 م رسید. در سال 1979 م تولید ناخالص داخلی با رشد 5/11 درصد نسبت به سال 1987 برابر با 5/24 میلیارد ریال سعودی گردید, ولی در سال 1980 م تولید ناخالص داخلی با یک جهش 55 درصدی به حدود 3/386 میلیارد ریال افزایش یافت. رشد تولید ناخالص ملی بدون در نظر گرفتن درآمدهای نفتی در سالهای 1975 – 1980, 81 – 1980, 81 – 1980 , به ترتیب 8/9 درصد, 12 درصد و 5/10 درصد بوده است.

تورم

فشار تورم در سال 1996 م بعلت کاهش قیمتهای عمده فروشی, (بطور متوسط تا سه درصد) کاهش یافت ولی قیمتهای مخصوص مصرف کنندگان یک درصد افزایش داشت.انتظار می رود که نرخ تورم در سالهای بعد پائین بماند. با توجه به تصمیم دولت در بودجه مبنی بر عدم تغییر قیمت کالاهای مهم یارانه ای انتظار می رود قیمت بین المللی موادغذائی و آشامیدنی به میزان 5/6 درصد کاهش یابد با این وجود ممکن است فشار تورم در سال 1997 م تا حدودی بالا رود زیرا در اواخر سال 1996 م به میزان 1/1 درصد در قیمت های عمده فروشی افزایش صورت گرفت و این امر حاکی از افزایش فشار ناشی از تقاضای داخلی می باشد.

تجارت

بازرگانی داخلی عربستان سهم ناچیزی در اقتصاد این کشور دارد. البته باید بازاریابی فرآوردههای نفتی آرامکو, فروش موادغذائی و حیوانات اهلی پرورش یافته توسط اعراب بدوی و کشاورزان را مستثنی کرد. تغییر مهمی که در سالهای اخیر در سیاست بازرگانی خارجی عربستان رخ داده است, تغییر جهت از بازارهای دلار به نواحی غیردلار بوده است, این موضوع بخاطر آن است که شرکت آرامکو سیاست بازاریابی محصولات نفتی خود را متوجه بازارهای اروپا کرده است. هم اکنون انگلستان آلمان, هلند و ایتالیا در حال تحکیم موقعیت صادراتی خود به عربستان سعودی می باشند. اگرچه ایالات متحده آمریکا مهمترین منبع واردات این کشور است. ولی پس از این کشورها و دولتهای عضو جامعه عرب مهمترین بازارهائی هستند که عربستان با آنها معامله می کند برمه و هندوستان بزرگترین صادرکنندگان برنج به عربستان بشمار می روند. این کشور گندم را از کانادا, ایالات متحده آمریکا و استرالیا وارد می کند و از انگلستان و سایر کشورهای اروپائی دارو و خریداری می نماید.

فراورده های اقتصادی

نفت

در عربستان سعودی نفت در سال 1938 م در الدام کشف شد. با این حال جنگ جهانی مانع توسعة این تولید نفت شد. از نیمة دهة 1940 م به بعد یک رشته منابع دیگر در این کشور کشف شد. تولید نفت خام سعودی توسط شرکت نفت عربستان – آمریکا آرامکو صورت می گیرد که بصورت اشتراک تحت مالکیت استاندارد اویل کالیفرنیا (30 درصد), استاندارد اویل نیوجرسی (30 درصد) تگزاکو (30 درصد) و موبیل (10 درصد) قرار دارد. در سال 1971 م نفت خام از 9 حوزة ساحلی یعنی ابقیق, ابوحدریه, بری, دمام, فاضلی, غوار, خریز, خورسانیه و القطیف و چهار حوزه دور از ساحل ابوصفه, منیفه , مرجان و سفانیه تولید می شد. بخش عمدة تولیدات نفت خام عربستان از طریق یک خط لوله از حوزه های نفتی به پایانه بزرگ نفتی در رأس تنوره منتقل می شود؛ اما مقداری از طریق خط لوله زیردریایی به بحرین حمل و در آنجا تصفیه می گردد. بخش دیگری از تولیدات نفت توسط خط لوله سراسری عربستان به ساحل مدیترانه صیدا منتقل می شود.بزرگترین پالایشگاه عربستان سعودی با ظرفیت سالانه 18 میلیون تن در رأس تنوره واقع شده و در مالکیت آرامکو قرار دارد. یک پالایشگاه بسیار کوچکتر نیز توسط شرکت ملی نفت عربستان پترومین مشغول به کار می باشد این شرکت برنامه ریزی لازم برای احداث پالایشگاه دیگری در ریاض را در دست اقدام دارد. پترومین بازار داخلی تولید نفت را در دست دارد و از منافع تولید کود نیز بهره می برد. اخیرا اکتشاف در مناطق خارج از قلمرو شرکت آرامکو, توسط شرکتهای خارجی انجام می شود؛ فعالیتهای اخیر در امتداد ساحل دریای سرخ گویای آن است که احتمالا در این منطقه منابع نفت نیز وجود دارد. نظر به اینکه عربستان سعودی خط تاس زیادی با آب دریا دارد لذا بیشترین تأسیسات ساحلی را دارا می باشد.بدون شک معروفترین خط لوله در خاورمیانه خط لولة سراسری عربستان است که حوزه های نفتی عربستان را به دریای مدیترانه متصل می کند این خط لوله در سال 1950 م یعنی زمان احداث آن با 1600 کیلومتر طول و 2/76 تا 7/78  سانتی متر قطر و با وجود شش تلمبه خانه در امتداد مسیر خود, بزرگترین خط لوله جهان بود و 80 میلیون پوند صرف هزینه احداث آن شد. ظرفیت اولیه این خط لوله 15 میلیون تن در سال بود, اما بعدها تا 25 میلیون تن در سال افزایش یافت و این مقدار نشانگر حدود یک نهم تولید جاری عربستان سعودی را شامل می شود.بطور کلی نفت این کشور در تأمین نیازهای داخلی و صادرات آن بعنوان مهمترین منبع درآمد دارای نقش بسیار مهم و تعیین کننده می باشد.

منابع معدنی

عربستان سعودی از نظر منابع معدنی غنی می باشد ولی بهره برداری از این منابع به علت تأکید بر بخش نفت و گاز مورد غفلت قرار گرفته است. علت دیگر عدم اهتمام به منابع موجود, دور بودن محل بسیاری از آنها است. از آنجا که منابع قابل توجهی از طلا, نقره, سنگ آهن, مس, فسفات, اورانیوم, هیدروکسید آلومینیوم, ذغال سنگ, تونکستن, سرب و روی در عربستان موجود می باشد, دولت این کشور علاقمند است که اقتصاد را از اتکای به نفت دور نماید و فرصتهای شغلی دیگری را برای اتباع عربستان بهبود بخشد.

آب وکشاورزی

یکی از مشکلات کشور عربستان, مسئله کمبود آب می باشد, که این امر دولت را برای تأمین آب آشامیدنی مردم و آب قابل استفاده برای کشاورزی با مشکلاتی مواجه کرده است. قسمت اعظم خاک کشور از صحراهای شنزار و لم یزرع تشکیل شده است که به هیچ وجه قابل کشت و بهره وری نیستند. اما در سواحل دریای سرخ و خلیج فارس قسمتهائی وجود دارد که در اثر بارندگی موسمی جویبارهائی بوجود آمده و در بعضی نقاط دیگر نیز با حفر چاه زمینهائی را قابل کشت کرده اند.دولت پس از تأسیس وزارت کشاورزی و آب؛ ((وظیفه تأمین آب آشامیدنی مردم؛ آب قابل استفاده برای کشاورزی, توسعه نواحی زیرکشت و رسیدگی به وضع کشاورزان)) را بر عهده دارد. به همین دلیل واحدهای کشاورزی متعددی تأسیس نموده که وظیفه این واحدها راهنمائی کشاورزان و دادن کود و ماشین آلات به آنها می باشد وزارت کشاورزی طرحهایی را در دست اقدام دارد که مهمترین آنها عبارتند از؛ احیای صحرای شمال, اسکان عشایر خانه بدوش, آبیاری و زه کشی در احساء, بهبود آبیاری و زه کشی در قطیف, توزیع اراضی بایر, جلوگیری از حرکت شن و ماسه در احساء و سدسازی در عربستان.

دامداری

همراه با گسترش و تنوع کشاورزی در سراسر عربستان, دامداری, شبانی دچار بحران شدیدی خواهد شد. این امر ممکن است بجز منافعی که در آینده از بیشتر قسمتهای عربستان به دست خواهد آمد بر گرایشهای سنتی و عزت نفس مردم صحرانشین و بومی نیز تأثیری عمیق داشته باشد.در شمال عربستان دامداری در اثر دو تحول بلند مدت دچار بحران شده است. (( عبدالعزیز بین سعود)) به دلایل سیاسی و مذهبی, یکجانشین کردن عشایر در جوامع کشاورزی را بسیار زود – یعنی در اوایل قرن بیستم – آغاز کرد و پس از او این سیاست از سوی جانشینان وی ادامه یافت.توسعة زمینهای قابل کشت یک عامل فشار است. زیرا زمینهای کشاورزی در بخشهایی توسعه می یابد که چراگاههای مناسب وجود داشته باشد. و از این مهمتر سیاستهای دولت, در مورد کنترل عشایر باقیمانده و تأمین منابع آب دائمی برای آنان است. چراگاههای اطراف منابع آبی دائم, تا چندین کیلومتر بکلی از بین رفته است و امروزه علوفه را باید از خارج کشور وارد کنند. همچنین چراگاههای دورتر در اثر استفاده بی رویه در معرض خطر نابودی قرار گرفته اند. زیرا انتقال آسان آب و آذوقه به وسیله کامیون و زندگی چادرنشینی صنعتی در میان بعضی گروهها این امر را تشدید می کند.

جهانگردی

جهانگردی در عربستان به سه بخش عمده تقسیم می شود:

جهانگردان داخلی

بازدیدکنندگان تجاری

شرکت کنندگان در مراسم زیارت و مناسک حج

دولت عربستان سعودی از طریق وزارت حج و اوقاف کلیه امور مربوط به حجاج را سرپرستی و رسیدگی می نماید.لازم به تذکر است که اگرچه عربستان سعودی کشوری است در مراحل اولیه رشد و توسعه و در بسیاری از موارد در امور اجرایی مواجه با اشکالات است اما امور مربوط به حج و رسیدگی بوضع حجاج را به شکل مطلوبی انجام می دهد, زیرا با توجه باینکه هر سال متجاوز از چند صد هزار نفر برای انجام مناسک حج و زیارت باین کشور سفر می کنند, در تمام شبانه روز مأمورین مربوطه ضمن آشنائی بوظایف خاص خود با دقت و سرعت در تمام مراحل موجبات تسهیل انجام مناسک حجم و سایر اعمال زیارتی را جهت رفاه و آسایش حجاج فراهم می کنند.وزارت حج و اوقاف این کشور بتدریج اقدامات لازم را برای احداث بناهای مورد احتیاج و فراهم نمودن سایر وسایل موردنیاز انجام می دهد. از جمله کارهائی که در این زمینه انجام شده تأسیس سه مرکز نمونه برای حجاج است که دو مرکز در جده و یکی در بندر ینبع واقع است. این مراکز را اصطلاحا شهر حجاح (مدینه الحجاج) می نامند. این شهرها شامل مراکز و ساختمانهائی است که وسایل موردنیاز حجاج در آنها دایر شده است. از مراکز موجود در جده یکی در کنار فرودگاه جده و دیگری در کنار بندر جده ایجاد شده و محل اقامت حجاجی است که با هواپیما و یا کشتی مسافرت می کنند.دولت عربستان درآمد سالیانه خود را از محل عوارضی که کلیه حجاج می پردازند تأمین می کند, به این معنی که کلیه حجاح مبلغ 84 ریال سعودی بابت عوارض ورود باید بپردازند. علاوه بر مبلغ فوق 35 ریال سعودی بابت هزینه رفت و آمد به عرفات, 300 ریال بابت چادر, 25/11 ریال بابت رفت و آمد به مکه و جده 25/1 101 ریال بابت هزینه رفت و برگشت به مدینه با اتومبیل از کلیه حجاج دریافت می شود.

ملاحظات علمی

طی سنین4تا6سال کودکان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۰
hghgh ghghgh